فرزانه موجودی مادر ارشا اقدسی نیز طی سخنانی گفت: «تولد ارشا به خانواده ما نشاط خاصی بخشید. پدرش از بازیگوشیهای او لذت میبرد و او که خود ورزشکار بود پایه برخی از شیطنتهای او بود. خواهرش که ۶ سال از او بزرگتر بود از او طرفداری میکرد و مجالی برای مواخذه من باقی نمیگذاشت. ارشا خواهرش را بسیار دوست داشت عاقبت تدبیر این شد که از زبان خواهر که دارای نفوذ کلام در ارشا بود او را از کاری منع و به کاری تشویق کنم.»
متاسفانه ما هنرمندان بی معرفت هستیم
تاسیس مدرسه بدلکاری آرزوی ارشا بود
او ادامه داد: «او بدلکاران را لایق جایز سینمایی میدانست و نادیده گرفتن این صنف پر خطر را غیر قابل توجیه میخواند و دوست داشت مدرسه بدلکاری برای نیروهای مستعد احداث شود. در جشن حافظ با کمک امید معلم اولین جایزه در این رشته به او تعلق گرفت اما خود ارشا در این مراسم حضور نداشت. همچنین برخی جایزهها و یادگاریهای او به موزه سینما اهدا شد و هم اکنون پسرم در موزه سینما دارای گنجینه است. او پسر جسوری و معتقد بود مرگ اتفاق زیبایی است که فقط یک بار رخ میدهد. وقتی دچار سانحه و مرگ مغزی شد متاسفانه طراح انگلیسی آن فیلم اتفاق را برعهده نگرفت. مرگ ارشا همان طور که میخواست به موازات زندگی اش رقم خورد و همانطور که قهرمان زندگی کرد مانند قهرمان هم مرد و بعد از مرگ اعضای او به بیمارستان اهدای عضو در لبنان سپرده شد و او در یک روز گرم تابستانی ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ از دنیا رفت.»
«ارشا اقدسی» دوست داشت در هیجان بمیرد
حسین سلیمانی بازیگر و از دوستان نزدیک ارشا اقدسی نیز گفت: «اگر امروز ارشا در این مراسم بود از سالن بیرون میرفت زیرا دوست نداشت از او تعریف شود، او آدم قدرشناسی بود و دوست داشت دیده شود ولی با کارش خود را ثابت میکرد. از موزه سینما برای برگزاری چنین مراسمی بدون بوروکراسی و ایجاد ویترینی برای ارشا عزیز تشکر میکنم.»
آرزوی برادرم را برآورده کنید
او با اشاره به موفقیتهای زنده یاد ارشا اقدسی در بدلکاری سینما ادامه داد: «پیمان ابدی عزیز با اینکه در کشور دیگری رشد کرده بود قدم بزرگی در راه بدلکاری ایران برداشت اما ارشا در همین خاک رشد کرد و با حداقل امکانات به جاهایی رسید که برای همه ما باورنکردنی بود. ما امروز ما برای خودمان ناراحتیم که چنین رفیق و استادی را از دست دادیم. ارشا همیشه میگفت دوست دارم در هیجان بمیرم و بزرگترین هیجان در چپ کردن ماشین است. خدا باید کسی را خیلی دوست داشته باشد که زندگی و مردنش را طوری که خودش دوست دارد رقم بزنید.»
همچنین مازیار میری کارگردان سینما که در این مراسم حضور داشت نیز گفت: «خانم اقدسی شما یک زندگی نامه از ارشا برای ما تعریف کردید، این را هم باید اضافه کنم ارشا کاری کرد که بچههای سینما خیالشان را به تصویر درآوردند. ما از شما ممنونم که او را بدنیا آوردید. متاسفانه ما هنرمندان بیمعرفت هستیم و یادمان میرود برخی دوستان برای ما چه کردند. امروز باید بسیاری از بازیگرها و سوپراستارهای سینمای ایران اینجا حضور پیدا میکردند زیرا برخی از اهالی سینما، جایزهها و سیمرغهایشان را مدیون ارشا هستند.»
باید از خدا بخواهیم عزیزانمان را دیرتر از دست بدهیم
در ادامه امیر میرآخوری مدیر گروه سیزده و از دوستان نزدیک ارشا اقدسی نیز گفت: «اینجا ایستادن و درباره ارشا صحبت کردن برای من بسیار سخت است؛ چون همه شما دوست او بودید و اگر غیر از این بود اینجا نبودید و بسیاری از افراد میتوانستند بیایند و نیامدند. دست تک تک کسانی که در این یک سال برادرانه به ما کمک کردند را میبوسم.»
او ادامه داد: «امیدوارم تیم بدلکاری ۱۳ قویتر از گذشته به کار خود ادامه دهد و باعث افتخار همه ما و ارشا عزیز شوند. از صمیم قلب آرزو میکنم آخرین و مهمترین آرزوی ارشا، به حقیقت پیوندند و رشته بدلکاری هم به جشنواره فیلم فجر اضافه شود. یادم میآید به او میگفتم چرا حرص و جوش این موضوع را میخوری و لابد بعد از آن هم میخواهی سر کاندید شدن و جایزه گرفتن حرص بخوری و او میگفت این رشته اضافه شود بقیه مسائل مهم نیست. از عزیزانی که اینجا حضور دارند و صدای مرا میشنوند تقاضا دارم که آرزوی کسی که میان ما نیست به حقیقت بپیوندد.»
بعد از پخش کلیپ رعنا اقدسی خواهر ارشا اقدسی نیز طی سخنانی گفت: «متاسفانه سال گذشته نتوانستم برای وداع با ارشای عزیزتر از جانم خود را برسانم و از راه دور شاهد بدرقه او توسط یاران و مردم ایران عزیز بودم.»
به گزارش سینماپرس، در ابتدای این مراسم سید جواد هاشمی مجری مراسم با بیان اینکه الهی که به حق این شبهای محرم همه ما رهروان راه امام حسین (ع) باشیم، گفت: «عجیب است که یک سال گذشت و برای برخی از شما هیچ روزی بدون ارشا نگذشت و چقدر گفتیم یادش به خیر و خدا رحمتش کند.»
در بخش دیگری از این مراسم رضا بنفشهخواه با تعریف خاطراتی از پدر ارشا اقدسی گفت: «پیش از انقلاب کارمند وزارت کار بودم و دانشجویان برای کارآموزی پیش من میآمدند و یکی از دانشجویان پدر ارشا بود و با اینکه از من کوچکتر بود با هم دوست بودیم. مدتی از یکدیگر بیخبر بودیم تا وقتی که با خانه ایشان تماس گرفتم و به من گفتند ایشان به رحمت خدا رفتهاند. پس از آن با ارشا اقدسی هم آشنا شدم و تا مدتی از احوالات او و خانواده شان باخبر بودم. ما نباید از خدا بخواهیم که عزیزانمان را از دست ندهیم بلکه باید از خدا بخواهیم آنها را دیرتر از دست بدهیم. به نظرم برای رفتن ارشا بسیار زود بود و او میتوانست ۴۰ سال دیگر تواناییاش را به رخ بکشد.»
او افزود: «یک سال است که در موقعیتهای مختلف و در لوکیشنها خاطرات و عکسهایمان را از ارشا مرور میکنیم و حالمان خوب نیست. نمیخواهم حال شما را هم خراب کنم زیرا اگر خود ارشا هم اینجا بود قطعاً کاری میکرد که حال شما هم عوض شود. سینمای ایران گوهری را از دست داد که حالا حالاها جایش پر نمیشود. او هم حرفهای بود و هم با اخلاق و بیشتر از اینکه کارش جلوهگر شود، انرژی خوبی داشت که در سینما باعث شده بود همه او را دوست داشته باشند. حرفهای بودن او نیز باعث شد حتی در جوامع بینالملی هم کار کند و پرچم ایران را بالا ببرد.»
فرزانه موجودی (مادر ارشا اقدسی)، رعنا اقدسی (خواهر ارشا اقدسی)، مازیار میری، هانا کامکار، حسن مصطفوی، حسام وهابی، رضا بنفشه خواه، شاهرخ استخری، پوریا شکیبایی، پندار اکبری، حسین سلیمانی، بانی پال شومون، امیرحسین بزرگ زادگان، فرشته نصیری، حامد تهرانی، اعضاء گروه بدلکاری ۱۳، علی خیری، محمود محکمی از جمله افرادی بودند که در این مراسم حضور داشتند.