به گزارش سینماپرس، وقتی نام سریال “هوش سیاه” یا “قتل آنلاین” به گوش هر مخاطبی برسد علاوه بر صحنههای زیبا و بعضاً مهیج ناخودآگاه نام مسعود آبپرور در تیتراژ پایانی به عنوان فیلمساز آنها در ذهنش نقش میبندد؛ نامی که قالباً پیچیدگیهای یک داستان جنایی را خوب به تصویر میکشد و با راز و رمزهای پلیسی چند دقیقهای مخاطبان را مقابل جعبه جادو میخ کوب میکند، اما اینبار آبپرور نه پشت دوربین و زوایای تاریک سریالی پلیسی بلکه مقابل لنز دوربین در سریال “ستارخان” به عنوان بازیگر ظاهر شده است.
* تسنیم: شما جزو کارگردانهایی هستید که جایگاه مدرس و هیئت علمی را دارید. چرا آنقدر کم به حوزه پژوهش توجه میشود تا جایی که کمتر بودجه به این حوزه اختصاص داده میشود؟
من فکر میکنم در دورههای مختلف بنابر سلایق و دیدگاه مدیران، تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان، شاهد تغییر رویکردهایی هستیم که این تغییر رویکردها در آنتن نمود خاصی پیدا میکند. اکنون یک مقداری به نظر میآید وسواس در انتخاب قصهها و روایتها اساساً آنتن را خلوت کرده است.
اجازه دهید قبل از پاسخ به پرسش شما خاطرهای بگویم، یادم میآید در سریال آخری که کار میکردم به من میگفتند مدیران روی دستمزد تو حساساند. من گفتم دستمزد مرا سر جمع محاسبه کنند با کدام هنرپیشههای این سریال قابل قیاس است؟ با متوسطترین هنرپیشه قیاس کنید هنوز دستمزد کارگردان پایینتر از آن سطح است.
اجازه دهید واضح بگویم که آنتن جای سعی و خطا نیست، اگر با بیتجربگی پیش برویم و آنتن را به دست بیتجربهها و برنامهسازان کمتجربه بسپاریم؛ شاید روز به روز بیشتر با ریزش مخاطب روبرو شویم. همانطور که قصهها با وسواس انتخاب میشوند، باید برنامهسازان هم با وسواس انتخاب شوند.
من فکر میکنم این شاخه مهمی است در مسئولیت اجتماعی که به شما تکلیف میکند. اساساً روز به روز جلوتر بروید تا جامعه و صنفی متعلق به آن هستید ارتقاء پیدا کند، جلوتر برود و عمق پیدا کند تا از طریق توسعه فردی به توسعه اجتماعی نائل تبدیل شود تا جامعه را یک قدم جلو ببرد. امر پژوهش یک مسئولیت اجتماعی برای هر متخصصی به شمار میرود.
از او پرسیدیم شما کجا و سریال تاریخی کجا؛ چرا سریال پلیسی و اکشن نمیسازید و جای این کارها در تلویزیون خالی است؟ پاسخ جالبی داد: قصه زیاد است منتظرم شرایط مهیا شود؛ امروز ساخت این نوع کارها، گران و سخت است.
چون تولید اثر زنجیرهای از عوامل است که نهایتاً فاخر میشود. ببینید شما اگر بهترین هنرمندان و بازیگران را دور هم جمع کنید و یک فیلمنامه ضعیف و سایر عوامل مبتدی را هم داشته باشید به هیچ عنوان کار فاخر ایجاد نمیشود. از فرصت استفاده میکنم و به موفقیت پلتفرمها در جذب مخاطب در شرایط فعلی اشاره میکنم. ببینید سریالهایی که در پلتفرمها ساخته میشود کمکم نویسندگان و حق قلم و تألیف، جایگاه خودش را پیدا میکند.
یک نکته را باید در نظر داشته باشیم، امروز گزینههای مقابل مخاطبان بسیار زیاد است، شاید در گذشته اگر سعی و خطا هم میکردیم به دلیل اینکه مخاطبان گزینهای در مقابل نداشتند بالاخره به آنتن وفادار میماندن، اما امروز میبینیم در عصر ارتباطات دهها گزینه مقابل مخاطبان قرار دارد و مخاطبان برای رسیدن به محتوای مورد نیازشان انتخاب میکنند.
امیدوارم همانطور که با وسواس قصه انتخاب میکنند برنامه هم انتخاب کنند
قصه «رحیل» در انحلال قاجاریه و پهلوی اول میگذرد
خوب، این خاطره بخشی از پاسخ شما بود. پرسش بجایی داشتید و از فرصت استفاده میکنم تا دوباره به سلیقههای شخصی و برداشتهای مدیران در این زمینه اشاره کنم، ببینید وقتی صحبت از اهمیت پژوهش یا جایگاه نویسنده و کارگردان صحبت میکنیم باید به این نکته اشاره کنیم که اینها زیربنای تولید اثری فاخر هستند. تا زمانی که تحقیقات دقیق نباشد، داستان اصولی و منطقی شکل نمیگیرد، بعد از آن تا کارگردان یا فیلمسازی توانمند و مسلط به کار نباشد هنرمند هرچهقدر هم که هنرمند باشد نهایتاً کاری متوسط ارایه میشود.
عدم توجه به کیفیت عدم توجه به پژوهش و لزوم نوآوری
پژوهش شاخهای مهم در مسئولیت اجتماعی
امر پژوهش در فیلمسازی و ساخت سریال و فیلمهای سینمایی محدود به کارگردان نیست. هر صاحب اندیشهای در این زمینه برای ارتقاء سطح کار خودش و بالا بردن فرهنگ کاری در حوزه کاریاش به قصد عمق بخشیدن به حوزهای که در آن مشغول به کار است، حتماً نیاز به تحقیق و پژوهش دارد، بهخصوص در زمینه سریالهای تاریخی که روایت باید اصولی، دقیق و مستند باشد.
طبیعتاً در سایه این حقوقی که احراز میشود یقیناً به پژوهش هم توجه خواهد شد که نتیجه میشود محبوبیت یک اثر در ذهن مخاطبانی که منتظر هستند تا مثلا فلان روز قسمت بعدی سریال منتشر شود و برای دیدنش هزینه کنند، اینجا یک سئوال مطرح میشود برای دیدن سریال در رسانه ملی مخاطبان هزینه نمیکنند و کاملا رایگان میتوانند محتوای مورد نظر را دریافت کنند، پس چه عاملی باعث میشود تا برای دیدن مثل یک سریال که از فلان پلتفرم پخش میشوند هزینه کنند؟ پاسخ مشخص است.
این تغییر حالت به خودی خود یک عطف مناسب نمایشی ایجاد میکند که در تغییر اندیشهها و سبک زندگی نسبت به سایر دورههای دیگر جذابتر است. فقط باید آن مقطع تاریخی درست انتخاب شود. به عنوان مثال قصه سریال «رحیل» به دو ماه آخر دوره قاجاریه و انحلال این سلطنت میانجامد.
به نظر میآید رویکرد مدیریت جدید استفاده از برنامهسازان بسیار بسیار جوان است و اتفاقاً میدان دادن به جوانان و تازهواردها به ذات خود بد نیست بلکه بسیار هم مفید است. به این دلیل که باید جریان در رسانهای بزرگ مثل صدا و سیما ادامه داشته باشد و از نسلی به نسل بعد انتقال یابد.
همچنین خیلی برای این مهم بودجه درنظر نمیگیرند؛ به عبارتی دیگر، در حوزه کاریشان اساساً نمیگذارند رشدی در این زمینه صورت بگیرد. به هر حال ارزیابی من این است روند توجه و پیشرفت پژوهش در برنامهسازی و ساخت سریالهای داستانی روند کُندی دارد.
ببینید موضوع آموزشهای آکادمیک و دانشگاه یا هر آموزشگاه دیگر به کنار که اینها زیربنای کار هستند، اما فراموش نکنیم تجربه سینه به سینه انتقال داده میشود. پس من معتقدم ترکیب برنامهسازان با تجربه و برنامهسازان جوان میتواند آنتنی شاداب را شکل بدهد. یقین داشته باشید انرژی، پویایی و سلیقه جوانان میتواند در کنار تجربه قدیمیترها زیربنایی قابل اعتماد و اتکاء ایجاد کند که تضمین کننده آینده است.
دستمزد یک کارگردان از متوسط ترین هنرپیشه هم پایینتر است
آبپرور کمی مکث کرد و در ادامه با اشاره به اهمیت تنوع ژانر و ساختآثار با کیفیت گفت: اکنون در زمینه تولید آثار مختلف روی آوردهایم به تولید انبوه و بیشتر به کمیت توجه شده است، درحالی که دقیقاً و در شرایط فعلی به ژانرهای مختلف و کیفیت نیازمندیم. باید بدانیم ارتقاء کمیت چندان جواب نداده و به جای آن لازم است به کیفیت توجه کنیم، چون این شاخصه میتواند مخاطب وفادار داشته باشد. ما باید تمام توان و ظرفیتمان را به کار بندیم تا مخاطب در ساعت پخش سریال تلویزیونی، رسانه ملی را تعقیب کند و نه اینکه در عین سردرگمی سوژههای تکراری و بدون هیجان، هیچکدام از سریالها را دنبال نکند.
* تسنیم: بگذارید با سریال این روزهای شما شروع کنیم. «رحیل» سریالی با تمِ مذهبی و تاریخی که ایام ماه صفر از شبکه سه سیما پخش میشود. چطور شد از ژانر پلیسی و اکشن به ریتم آرام و دلنشین کار تاریخی رسیدید؟
* تسنیم: به موضوع برنامهسازها و اهمیت آن در جذب مخاطب اشاره کردید، به نظر شما چقدر مزیّتهای پژوهش در فیلمنامه و نگاه پژوهشی کارگردان توانسته به تأثیرگذاری آن اثر و جذب مخاطب کمک کند؟
همیشه دوست داشتم کارهای متفاوت تجربه کنم. ژانر فانتزی و تاریخی یکی از گونههای نمایشی موردِ علاقه من است. «مستوران» فانتزی و افسانهای بود و «رحیل» هم مرا به دنیای تاریخی میبرد. داستان «رحیل» در دو ماه آخر دوران قاجاریه و پهلوی اول میگذرد. شرایط خوبی در جریان ساخت و تولید این سریال داریم.
یکی از خاصیتهای ویژه فیلم و سریال این است که مخاطب را به طور خاص با تجربیات و آموزههای تاریخ روبرو میکند. ما در آیینه گذشتگان میتوانیم بسیاری از اتفاقاتی که همین امروز جاری است را دنبال کنیم، پس این نوع سریالها به این واسطه، مقاطع مختلف تاریخی جذاباند.
فکر میکنم پخش این سریال میتواند اتفاقات خوبی را رقم بزند؛ هم تاریخی است و هم تِم مذهبی دارد. هم شاهد روایت عاشقانه و جوانانهای هستیم. از این جهت فکر میکنم مورد اقبال قرار میگیرد. اما اینکه چرا سریال اکشن و پلیسی نمیسازم؟ قصه زیاد است منتظریم شرایط مهیا شود؛ امروز ساخت این نوع کارها، گران و سخت است.
من فکر میکنم هنوز امر تحقیق و پژوهش جایگاه خاص خودش را در جامعه ما پیدا نکرده، خصوصاً در دل فضاهایی که به امر رسانه و فرهنگ مربوط میشوند. به نظر میرسد هنوز مدیرانی مشغول به تصمیمگیری و تصمیمسازی هستند که احتمالاً نسبتی با پژوهش ندارند.
متأسفانه خیلی در رسانه ملی قائل به این پیشرفت نیستند و شاید بیشتر دلشان میخواهد آنتن پُر شود. باید در این راستا بر کیفیت ساخت آثار تأکید شود؛ این عدم توجه به کیفیت، به نظرمن بخشی متوجه عدم توجه به پژوهش و لزوم نوآوری است.
شاید از خودمان بپرسیم فیلمساز چرا جلوی دوربین رفته و از راز و رمز سریالهای پلیسی، در ردای کاراکتری تاریخی ظاهر شده است؟ که پاسخش میشود “لژیونر” را هم روی آنتن برد و نشان داد، برای ساخت سریالها یا کارهای جذاب انگیزه دارد و برایش پشت یا جلوی دوربین تفاوتی ندارد.
شما میبینید فیلمها و سریالهایی که کمی مبتنی بر اقتباساند. یعنی قبلاً مراحل آن پالایش اندیشه و پژوهش روی آن صورت گرفته، توفیق آن هم در سطح بالاتری اتفاق میافتد، اما آنهایی که فقط تولید شدهاند تا آنتن و کنداکتور خالی نباشد… .